سرویس ارسال اکسپرس
شبکههای هرمی و حکایت پولدار شدن . اگه پول داشته باشی همه چیز داری . زن ، بچه ، همهچی . ماشین . « قلعه مرغی ؛ روزگار هرمی » داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که بر اثر حوادثی به سمت شبکههای هرمی کشیده میشود و با اتفاقات غیر قابل پیشبینی روبرو میشود . داستان یک تم اجتماعی دارد و در محلهای از محلههای جنوب شهر ( قلعهمرغی ) میگذرد : « پول خوشبختی نمیآره . همه میدونن . برو از هر کسی میخواهی بپرس . مگه همین اصغر نبود . اون همه پول پیدا کرد ، آخرشم اون جور شد . » اصغر مقنی را همه میشناختند . چند سال پیش سمت قزلقلعه ، موقع چاه کنی خورده بود به یک زیر خاکی . توی یک چشم به هم زدن زندگیاش زیر و رو شد . زبان بسته از بس ذوق زده شده بود ، چنان ریخت و پاشی کرد که سال نشده به خودش آمد ، دید همان یک زنی هم که داشت از چنگش درآمده و خداحافظ.